مدرس اصول و فنون مذاکره استاد اصول و فنون مذاکره

مدرس اصول و فنون مذاکره استاد اصول و فنون مذاکره

بهزاد حسین عباسی مدرس مدیریت استاد مدیریتی سخنران مدیریت آموزش مدیریت در سازمان شما
 

  بهزاد حسین عباسی استاد مدیریت مدرس مدیریت       مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت   

مدرس اصول و فنون مذاکره استاد اصول و فنون مذاکره

مدرس اصول و فنون مذاکره استاد اصول و فنون مذاکره

۰۶
تیر

ورود به بازار کسب و کار جدید: چند بخش از بازار؟

در موضوع بخش‌بندی بازار و ورود به بازار برای کسب و کارهای جدید، چندین بخش مختلف مطرح است که هر یک مزایای خودش را دارد و یکی از نکات کلیدی در بخش‌بندی بازار ایجاد تمایز است. شما یا باید به دلیل داشتن فن‌آوری ضروری برای شکست رقبا به یک بخش از بازار وارد شوید یا باید خودتان را از دیگر رقبای بخش از بازار متمایز سازید.

 

بنابراین استراتژی بخش‌بندی شما چیست؟ و پیش‌فرض شما برای ورود به بخش‌های از بازار، چه تعداد است، یعنی قصد ورود به چند بخش از بازار را دارید؟ اجازه دهید با کمک مفهوم ایجاد تمایز این موضوع را قدری باز کنیم!

 

 بهزاد حسین عباسی

مدرس فروش و فروشندگی در سازمان و فروش فروشگاهی

معلم اصول و فنون مذاکره

استاد  و فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری و مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی و فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

معلم بازاریابی فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن  و فروش و فروشندگی 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری و فروش و فروشندگی 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی و فروش و فروشندگی 

مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

 


تفهیم موضوع ایجاد تمایز به‌منظور تصمیم‌گیری در مورد بخش‌هایی از بازار که باید به آن وارد شد!

بخش متمایز نشده یا بازار انبوه – کسب‌وکار شما می‌تواند با یک بخش انبوه از بازار آغاز شود. بااین‌وجود این قدم اول نیازمند این است که شما به‌خوبی این بازار را بشناسید و از توانایی‌ها و منابع خود اطلاع داشته باشید. اگر بدون اطلاع از شرایط و نیروهای موجود در یک بازار انبوه وارد آن شوید، احتمال شکست بد و شدید شما در این بازار بسیار زیاد است.

 

بازاریابی در یک بازار انبوه نیاز به منابع بسیار زیاد و یک استراتژی عدم تمایز در بازار دارد. زمانی که خودروهای شرکت فورد در اوایل عصر تولید ساخته‌شده بودند، تمام آن‌ها یک‌شکل و دارای خصوصیات ظاهری یکسانی بودند. چراکه تولید این خودرو به این شکل تنها توانایی بود که این شرکت در اختیار داشت. درواقع بگونه ای بود که می‌توانست موجب معروف شدن این خودرو به خودروهای مشکی و با طراحی یکسان شود، اما این خودروها از کیفیت خوبی برخوردار بود و این دقیقاً همان چیزی بود که بازار آن زمان در انتظار آن بود.

 

اگر شما می‌دانید که بازار خواهان محصولی با یک سری ویژگی‌های خاص است، پس توصیه می‌کنم که آن‌یک نوع محصول را همواره بدون وقفه و پشت سر هم تولید کنید. اما هشیار باشید که دیری نمی‌گذرد که بازار خواهان نمونه‌های متفاوت و متنوعی از همان محصول شما می‌شود و در اینجاست که نیاز به متمایز ساختن محصول تولیدی خود را پیدا می‌کنید.

 
ورود به بازار

 

بخش متمرکزشده – جایگزین دیگر در برابر بازاریابی انبوه برای ورود به بازار بازاریابی به‌صورت متمرکز است. تصمیم‌گیری در مورد اینکه به چند بخش از بازار باید وارد شد، کار سخت و مشکلی است. به‌عنوان‌مثال، فرض کنید در حوزه رستوران ‌داری، رقیب شما بهترین خوراکی که در رستوران خودش تولید می‌شود را خیلی زودتر شما تهیه‌کرده و به بازار عرضه می‌کند، این خوراک از هر حیث بدون عیب و نقص است. شما برای مقابله با این رقیب چکار می‌کنید؟

 

شما ممکن است تصمیم به تمرکز بر یک رستوران فست فود بکنید و بهترین غذای فست فود موجود در نزدیکی و مجاورت خودتان را عرضه می‌کنید. به نظر خوب است، نه؟ این دقیقاً همان چیزی است که در محله و موقعیت مکانی شما در حال اتفاق افتادن است. شما با تعدادی از رستوران‌های عادی روبرو هستید که چندین و چند نوع مختلف از انواع خوراک و غذا را ارائه می‌دهند و در کنار آن‌ها هم با رستوران‌های فست فود روبرو هستید که به‌صورت تمرکزی و زنجیره‌ای به فعالیت می‌پردازند و ازجمله آن‌ها می‌توان به مک‌دونالد، استارباکس یا پیتزا هات اشاره کرد که هر یک بر نوعی غذای خاص تمرکز شده و به‌صورت تخصصی آن را ارائه می‌کنند. این درواقع بخش بازاریابی متمرکز است.

 

بنابراین، اگر تصور می‌کنید که قادر به فعالیت در یک بازار انبوه نیستید، استفاده از شیوه بازاریابی متمرکز هم یک روش برای پیش گرفتن و ورود به بازار است. اما روش سوم دیگری هم وجود دارد؟ و اینکه چگونه باید عمل می‌کند؟

 

بخش‌های متمایز – آخرین و بهترین روش، استفاده از روش بازاریابی متمرکز برای ورود به بازار است. در سال‌های اخیر، این نوع و شکلی از بازاریابی است که تعداد بسیار زیادی از کسب‌وکارهای مختلف و کوچک را موردحمایت قرار داده است. با قدری جستجو به‌راحتی می‌توانید 100 اپلیکیشن و وب‌سایت را پیدا کنید که تنها به دلیل استفاده از بازاریابی متمرکز تولیدشده‌اند.

 

به‌عنوان‌مثال اجازه دهید نگاهی داشته باشیم به دو شرکت برتر آنلاین دنیا – فیس‌بوک و گوگل که می‌بینید هر یک از آن‌ها برای ورود به بازار دارای محصولات متفاوت و متمایزی برای عرضه بودند و راه‌حلی متفاوت از دیگری برای اشتراک‌گذاری محتوا به مشتریان خودشان ارائه می‌کنند. جیمیل از زیرمجموعه گوگل، خدمات ایمیل را به مشتریان خود عرضه می‌کند، البته از روش‌هایی که منجر به‌سرعت و کیفیت بسیار بالاتر نسبت به ارائه‌کنندگان قبلی این خدمات یعنی یاهو و هات میل شده است. فییسبوک هم اقدام به خرید شرکت‌های اینستاگرام و واتس اپ کرده و روش‌های خودش را در این مسیر برای متمایز ساختن خودش در پیش‌گرفته است.

 

به‌هرحال، این تصمیم و رای نهایی در رابطه با تعداد بخش‌هایی از بازار است که برای ورود به بازار باید مد نظر قرار داد!!!

 

پاسخ به این سؤال به‌طور کل بستگی به منابعی دارد که شما در اختیاردارید. اگر از منابع کافی و لازم برای سرمایه‌گذاری نقدی در طرح‌های توسعه برخوردار هستید و از خوب و آینده دار بودن کسب‌وکار خود مطمئن هستید، پس مانعی برای ورود شما به بازار انبوه وجود ندارد.

 

از طرف دیگر، اگر منابع موجود شما محدود است، اما ایده فوق‌العاده‌ای در دست دارید، پس به شما توصیه می‌کنم که ورود به بازار را با ایده یکتا در قالب یک شرکت و به‌عنوان یک محصول متفاوت از دیگر شرکت‌ها و محصولات آن‌ها تجربه کنید و پس از مدتی آن را به چندین و چند محصول متمایز دیگر توسعه دهید. این روش در بلندمدت اطمینان از داشتن چندین محصول متمایز از یکدیگر و از رقبا با چند برند متمایز را برای شما حتمی می‌کند. اما توجه داشته باشید که در آغاز محصول شما باید کاملاً متمایز و منحصر فرد نسبت به بقیه محصولات باشد.

  • مدرس مدیریت استاد مدیریت
۰۶
تیر

بخش‌بندی منافع – بخش‌بندی بازار هدف بر اساس مزایای ارائه‌شده

در فعالیت های بازاریابی بخش‌بندی بازار یک فرایند کلیدی در هر استراتژی بازاریابی به‌حساب می‌آید که با ظهور رقابت در ابعاد و اشکال مختلف به‌صورت روزانه، فرایند بخش‌بندی به عاملی حیاتی در موفقیت هر شرکتی تبدیل‌شده است. همچنان که میزان رقابت افزایش می‌یابد، مردم نیز نسبت به محصولات ارائه‌شده بیشتر آگاه شده و این دقیقاً یعنی نقطه‌ای که مزایای حاصل از بخش‌بندی منافع و مزایا در آن نهفته است.

 

مثلاً بازاری را تصور کنید که در سبک مختلف از انواع کفش در آن عرضه می‌شود. هیچ برندی در آن وجود ندارد، هیچ توضیح و توصیفی در آن وجود ندارد، تنها راه ممکن برای انتخاب امتحان کردن کفش‌ها و تصمیم گرفتن در مورد خرید یا عدم خرید یک کفش است. چه احساسی از این وضعیت به شما دست می‌دهد؟ در این حالت تنها قادر به اتخاذ تصمیمی برای خرید کفش موردنظر هستید که طرح آن دقیقاً همان طرح مدنظر شما باشد.

 

اما فرض کنیم که ما به دنبال طراحی و شکل آن نیستیم، بلکه به دنبال یک کفش راحت و مناسب برای ورزش و تناسب‌اندام هستید. بنابراین فرد فروشنده به شما مثلاً ممکن است بگوید که کفش X کفشی مناسب برای ورزش و تناسب‌اندام است و تمامی تبلیغات و فعالیت‌های بازاریابی آن بر این ویژگی متمرکزشده است که این بهترین کفش برای ورزش و تناسب‌اندام است. یک‌باره از بین 10 کفش موجود برای انتخاب کردن، نظر ما نسبت به آن‌یک کفش خاص جلب شده و تمایل به خرید آن‌یک کفش خاص می‌کنیم، چراکه به‌طور تمام بر روی تمامی مزایا و ویژگی‌هایی متمرکزشده است که موردنظر و توجه ما هستند. به این نوع بخش‌بندی، بخش‌بندی منافع می‌گویند.

 
بخش‌بندی منافع

 

تعریف بخش‌بندی منافع

هر نوع بخش‌بندی که بر اساس مزایا و منافع ارائه‌شده به مشتری و مصرف‌کننده نهایی شکل‌گرفته باشد و محتوای بازاریابی و تبلیغاتی بر اساس آن برنامه‌ریزی شود، تحت این عنوان شناخته می‌شود.

 

مثال‌هایی از بخش‌بندی منافع

امروزه نمونه‌هایی از این نوع بخش‌بندی به‌وضوح دیده می‌شود، به‌عنوان‌مثال به بازار لپ‌تاپ توجه کنید. برای سالیان متمادی کامپیوترهای خانگی و شخصی بازار کامپیوتر را از آن خود داشتند. بااین‌وجود، زمانی که لپ‌تاپ‌ها مزیت جابجا شدن و قابل‌حمل بودن را به این بازار ارائه کردند، مصرف‌کنندگان خیلی زود به سمت استفاده از آن‌ها بجای کامپیوترهای خانگی روی آوردند. سپس کامپیوترهای مکینتاش وارد این بازار شدند که به‌طور کل بازار را با طراحی و قابلیت‌های خودشان تکان دادند. سپس یک‌باره رقبای دیگری هم شروع به ارائه مزایا و منافع تخصصی و متمرکز دیگری به این بازار مصرفی کردند و به همین دلیل بخش‌بندی‌های دیگری بر اساس منافع معرفی‌شده شکل گرفتند. درنهایت، چیزی که می‌بینیم تنها سایه‌ای از بازار کامپیوتر در حدود یک دهه گذشته است.

 

در ادامه نموداری از چگونگی استفاده کالج‌ها و دانشگاه‌ها از بخش‌بندی منافع را می‌بینیم.

 
بخش‌بندی منافع

 

فرض کنید که برند لنوو یک بخش را به تولید انبوه لپ‌تاپ اختصاص می‌دهد، سپس به این نتیجه می‌رسد که باوجود افزوده شدن به وزن این لپ‌تاپ‌ها، اما در بازار نیاز قابل‌توجهی به باطری با عمر بالا موسوم به Day long battery برای این لپ‌تاپ‌ها وجود دارد که با یک‌بار شارژ شدن تمام‌روز را دوام بیاورد. این‌یک ارزش‌افزوده است که برند لنوو قادر به ‌اضافه کردن به رنج محصولات فعلی خودش است یا حتی می‌تواند یک خط محصول جدید را با در نظر داشتن این نوع از بخش‌بندی منافع شروع کند.

 بهزاد حسین عباسی

مدرس فروش و فروشندگی در سازمان و فروش فروشگاهی

معلم اصول و فنون مذاکره

استاد  و فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری و مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی و فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

معلم بازاریابی فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن  و فروش و فروشندگی 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری و فروش و فروشندگی 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی و فروش و فروشندگی 

مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

 


 

توجه داشته باشید که اگر لنوو تصمیم بگیرید که این ارزش‌افزوده شده را به محصولات فعلی خود اضافه کند، به دلیل قابلیت‌های زیاد آن‌ها و همچنین مصرف زیاد باطری، مصرف‌کننده در هر 5 ساعت نیاز به یک‌بار شارژ باطری لپ‌تاپ خودش را دارد. پس برند مربوطه باز به هدف خودش نرسیده است. بنابراین درنهایت نیاز به تعریف کردن یک خط محصول جدید باهدف گرفتن مزایای خاص موردنظر برای مشتریان خاصی دارد که ویژگی‌ها و نیازهایی متفاوت از مشتریان قبلی دارد.

 

  • مدرس مدیریت استاد مدیریت
۰۶
تیر

آمیخته بازاریابی و خط محصول و تفاوت آنها

مجموعه کل محصولاتی که توسط یک شرکت عرضه می‌شود تحت عنوان آمیخته بازاریابی آن شرکت شناخته می‌شود که پیش‌ازاین با آن آشنا شدیم و اینکه در هر شرکتی که چند برند را به بازار عرضه می‌کند، تعداد متعددی محصول برای عرضه وجود دارد. هیچ شرکتی حاضر به پذیرش ریسک حضور در بازار با تنها یک محصول نیست.

 

اگر شرکتی تنها با یک محصول در بازار حضورداشته باشد، آنگاه یکی از دو حالت زیر پیش‌آمده است، یا تقاضای بازار برای محصول موردنظر آن‌قدر زیاد است که شرکت دیگر لزومی به توسعه محصولات خود ندیده است یا اینکه شرکت مربوطه اصلاً منابع لازم و کافی برای توسعه تعداد محصولات قابل‌عرضه خودش را در اختیار ندارد.

 

بااین‌وجود اگر بازار کسب‌وکار برای هر شرکتی را در نظر بگیرید، می‌بینید که تمام شرکت‌های برتر دارای چندین و چند محصول مختلف در آن بازار هستند. مثلاً کوکاکولا، اپل، مایکروسافت، نستله، انواع شرکت‌های دارویی و . . .. این شرکت‌ها عموماً نیاز به داشتن سبد محصول بسیار گسترده‌ای بر ادامه داشتن حضور خودشان در بازار دارند و همچنین باید مدل کسب‌وکار پایداری هم طراحی کرده باشند. ترکیب محصولاتی که آن‌ها در سبد محصول خود در اختیاردارند می‌تواند تشکیل‌دهنده آمیخته محصول آن‌ها باشد.

 

آمیخته محصول (که البته پیش‌ازاین مقالاتی در رابطه با آن داشته‌ایم) – همچنان که به آن اشاره شد ترکیبی از مجموع کل خطوط محصول در یک شرکت است. مثلاً یک شرکت مانند جانسون دارای چندین خط محصول شامل انواع شامپو، شوینده، صابون و . . . است که ترکیب تمام این خطوط محصول را آمیخته بازاریابی می‌گویند.

 

خط محصول – خط محصول زیرمجموعه‌ای از آمیخته بازاریابی است. به‌طورکلی می‌توان گفت خط محصول به‌نوعی از محصول در داخل یک شرکت یا سازمان اشاره دارد. ازآنجایی‌که هر شرکت می‌تواند تعدادی محصول متفاوت را به بازار عرضه کند، بنابراین دارای تعداد خطوط محصول مشابه باشد. ازاین‌رو، مثلاً در شرکت نستله، محصولات مشابهی عرضه می‌شود که همگی بر پایه شیر قرار دارند و با عنوان milkmaid عرضه می‌شوند و از طرف محصولات مشابه دیگری عرضه می‌شود که هر بر پایه شکلات هستند و با عنوان Kitkat عرضه می‌شوند و همین‌طور محصولات غذایی با عنوان Maggi و . . .، بنابراین آمیخته بازاریابی نستله مجموعه‌ای شامل چندین خط محصول در داخل یک شرکت است.

 
آمیخته بازاریابی

 

طول آمیخته محصول – اگر شرکتی دارای 4 خط محصول باشد، و در هر خط محصول 10 محصول را به بازار عرضه کند، سپس می‌توان نتیجه گرفت طول آمیخته محصول آن‌ها شامل 40 محصول می‌شود. به‌عبارت‌دیگر، تعداد کل محصولات هر خط در برابر تعداد کل خطوط محصول موجود در یک شرکت تشکیل‌دهنده طول آمیخته محصول شرکت می‌باشند. از این معادله در برخی موارد تحت عنوان طول خط محصول هم یاد می‌شود.

 

عرض آمیخته محصول – زمانی که طول خط محصول اشاره به‌ کل تعداد خطوط محصول و محصولات موجود در هر یک از آن‌ها دارد، عرض آمیخته محصول برابر با تعداد خطوط محصول موجود در یک شرکت است. ازاین‌رو، با توجه به مثال بالا، اگر 4 خط محصول در یک شرکت داشته باشیم و در هر خط محصول 10 محصول مختلف در حال تولید و عرضه باشد، آنگاه عرض آمیخته بازاریابی یا عرض خط محصول برابر با 4 است. یعنی به عبارتی عرض خط محصول نمایی از تعداد خطوط محصول موجود در یک شرکت است.

 

عمق آمیخته بازاریابی – با توجه به این توضیحات درک عمق آمیخته بازاریابی تقریباً ساده می‌شود. زمانی که طول و عرض تابعی از تعداد خطوط محصول به‌حساب می‌آیند، عمق آمیخته شامل مجموع کل تعداد محصولات در یک خط محصول است. ازاین‌رو اگر شرکتی دارای 4 خط محصول باشد و 10 محصول در هر یک از این خطوط محصول وجود داشته باشند، آنگاه عمق خط محصول یا آمیخته برابر با 10 است.

 

سازگاری خط محصول – هرقدر تفاوت و تنوع بین محصولات موجود در یک شرکت کمتر باشد، سازگاری در خط محصول بیشتر است. مثلاً یک شرکت به نام Amull دارای خطوط محصول بسیار زیاد و متنوعی است که البته همه و همه مرتبط با محصولات و صنعت لبنیات هستند. بنابراین آن آمیخته بازاریابی دارای سازگاری و پایداری به نسبت بالایی است. اما سامسونگ به‌عنوان یک شرکت دارای چندین خط محصول مختلف است که به نسبت هر یک نسبت به دیگر دارای استقلال کاملی است، مثلاً هواساز، تلویزیون، گوشی‌های هوشمند، لوازم‌خانگی و . . .. بنابراین سازگاری یا ثبات در آمیخته محصول شرکت سامسونگ محدود و کم است.

 

اجازه دهید در این رابطه به مثالی از شرکت P&G اشاره‌کنم و آمیخته محصول آن را بررسی کنیم. فقط توجه داشته باشید که این‌یک مثال کامل و جامع نیست و تمامی محصولات عرضه‌شده توسط این شرکت را برای این مثال موردبررسی قرار نداده‌ایم. اما مثال موردنظر به درک موضوع کمک زیادی به شما می‌کند.

 

مواد شوینده – Arial، Arial oxyblue، Ariel bar، Tide، Tide naturals، Tide bleach و Tide plus.

شامپوها – Head and shoulders، Head and shoulders anti dandruff، Pantene، Pantene damage repair و Pantene pro-v.

 

 بهزاد حسین عباسی

مدرس فروش و فروشندگی در سازمان و فروش فروشگاهی

معلم اصول و فنون مذاکره

استاد  و فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری و مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی و فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

معلم بازاریابی فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن  و فروش و فروشندگی 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری و فروش و فروشندگی 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی و فروش و فروشندگی 

مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

 


از توضیح بالا موارد زیر در مورد آمیخته محصول شرکت P&G قابل‌استخراج است:

طول آمیخته – 12

عرض آمیخته – 2

عمق آمیخته – 7 در شوینده‌ها و 5 در شامپوها.

سازگاری آمیخته محصول – زیاد، چراکه هر دودسته محصولات شوینده قابل‌استفاده در حمام و دستشویی است.

  • مدرس مدیریت استاد مدیریت
۰۶
تیر

ده اشتباه در رابطه با تجربه مشتری که اغلب مرتکب می‌شویم – بخش اول

همه این موارد از این مورد ناشی می‌شود که: ما می‌خواهیم قدری در زمان و هزینه‌ها صرفه‌جویی کنیم. ما تجربه مشتری در خرید، فروش و بازاریابی آنلاین را برای آن‌ها ساده و آسان‌تر و متناسب با نیازهای مشتریان کرده‌ایم. همواره از فن‌آوری‌هایی استفاده می‌کنیم که تجربه خرید به صورت سنتی را به‌طور کامل دگرگون ساخته است.

 

برخلاف این موارد، همه ما به‌عنوان مشتری خواهان داشتن تجربه فوق‌العاده از دریافت خدمات در هر تعامل خود با ارائه‌کنندگان محصولات و خدمات مختلف هستیم. فرقی نمی‌کند که در صف انتظار برای تهیه بلیت یک سینما، در حال تماشای تلویزیون یا حتی در انتظار برای رسیدن یک دوست باشیم. و در کنار این موارد تمامی کانال‌های ارتباطی ما بر بستر موبایل با دنیای بیرون هم باز است. خواه در حال وبگردی در فیس‌بوک یا وب‌سایت کافه‌ای که در آن به انتظار نشسته‌ایم باشیم یا حتی در حال ارسال یک ایمیل به یک دوست باشیم، انتظار دریافت خدمات بسیار کامل و بی‌عیب و نقص را داریم.

 

حال خواه شما یک کسب‌وکار آنلاین یا غیر آنلاین باشید، باید توجه کنید که در بلندمدت قادر به جبران هزینه‌های ناشی از این اشتباهات در حوزه خدمات مشتریان نیستید:

 

1- تصور اینکه مثلاً مشتری به یاد نمی‌آورد!

مردم عموماً تمایل به یادآوردن نکاتی دارند که در طول روز به نسبت دیگر مسائل بیشتر برجسته بوده و به نظر می‌آیند. این بدان معنا است که ما خدمات مشتری خیلی بد یا خیلی خوب را به‌راحتی به یاد می‌آوریم. شاید از چگونگی به یادآوری این موارد توسط مشتریان تعجب کنید، اما این موضوع کاملاً حقیقت دارد. در اغلب موارد مشتریان در حال سعی و تلاش برای حل و رفع یک مشکل هستند. آن‌ها در پی پاسخ دادن شدن به سؤال آن‌ها توسط یک انسان دیگر هستند و ازآنجایی‌که فرایند حل مسئله نیازمند توجه کامل و همکاری ما هست، زمانی که این توجه و همکاری را دریافت نمی‌کنیم، بیشتر متوجه این بی‌توجهی می‌شویم.

به‌عنوان مثال یک موقعیت را تصور کنید که در طول یک جمله چندین بار از نام یک مشتری استفاده می‌کنید و همین‌طور حالتی را تصور کنید که از نام وی استفاده نمی‌کنید. توجه به استفاده از نام یک مشتری اصولاً به عنوان روشی برای با دقت و هشیارتر و مورد اعتماد نشان دادن یک شرکت تثبیت‌شده است.

 

 
تجربه مشتری

 

2- جدا کردن خدمات از برند

برخی از برندها تصور می‌کنند که آن‌ها نمونه‌ای باارزش و یکتا در بازار خود هستند و حمایت و پشتیبانی بسیار زیادی از مشتریان خود نشان می دهند. با این وجود، زمانی که یک مشتری تجربه تلخی از آن‌ها را با ما دی میان می گذارد، ما تمایل به یکسان دانستن آن برند با محصولات و خدمات ارائه‌شده از طرف آن‌ها داریم که در بین مشتریان اصلا هم تصادفی نیست. اگر خدمات ارائه‌شده بد است، باید دلیلی برای آن وجود داشته باشد: حمل‌ونقل بد، فرایندهای دست و پا گیر، کانال‌های ارتباطی غیر قابل ارتباط و مواردی از این دست.

به همین دلیل است که برخی از شرکت ها ایرلاین در بین مشتریان خود دارای وجه بدی هستند: مشتریان آن‌ها مجبور به تحمل رفتار و پاسخگو نبودن برخی از کارکنان آن‌ها بوده، اطلاعات ناصحیح و تاخیر در زمان دریافت آن اطلاعات.

به‌عنوان نمونه همچنان که در تصویر زیر می‌بینید زمانی که یکی از مسافرین خطوط هوایی یونایتد ایرلاینز در یک تجربه واقعی در حین سفر با هواپیماهای این شرکت با گیتار شکسته خودش مواجه می‌شود، به همراه اعضای گروه موسیقی خود اقدام به خواندن یک آهنگ بانام “یونایتد گیتارها را می‌شکند” می‌کند و همین آهنگ آنقدر معروف می‌شود که مردم همواره بصورت دسته جمعی در ترمینال های فرودگاه آن را می‌خوانند. در نهایت این روش موجب کاهش 10% قیمت سهام این شرکت شد، همه و همه فقط به دلیل یک اشتباه کوچک در نحوه در ارائه خدمات به یک مشتری.

 

3- عدم اهتمام به آموزش کارکنان برای داشتن فکر خلاقانه و خارج از چارچوب

زمانی که اغلب شرکت ها و سازمان‌ها کارکنان خود را برای حمایت و پشتیبانی از مشتریان خود تحت آموزش قرار می‌دهند، همواره بر اهمیت نگاه کردن به مشکلات از نقطه نظر و دیدگاه مشتری و همدردی کردن با وی تاکید ویژه ای دارند. با این وجود آموزش تئوریک در زمینه تجربه مشتری هرگز برابر و یکسان با موقعیت عملی نیست. همواره احتمال و خطر منحرف شدن توسط یک کدهای رفتاری مانند “این سیاست شرکت ما نیست” یا “متاسفم، ما این کار را انجام نمی‌دهیم” در کمین شرکت های مختلف وجود دارد.

مثلا به مثال زیر توجه داشته باشید: در نمونه زیر که یک مشتری در صفحه فیس‌بوک شرکت Tesco در مورد عدم نظافت یکی از شعبه‌های این شرکت پرسشی را برای این شرکت مطرح کرده است، مدیریت این شرکت به راحتی می‌توانست با یک عذرخواهی ساده و رها کردن موضوع از کنار آن بگذرد. اما بجای این کار آنها در ضمن عذرخواهی خواهان اطلاعات تماس مشتری یا برقرار شدن تماس از طرف مشتری برای ارائه اطلاعات بیشتر در مورد آن شعبه خاص شده اند تا در موارد بعدی شاهد چنین موردی نباشند.

 

 بهزاد حسین عباسی

مدرس فروش و فروشندگی در سازمان و فروش فروشگاهی

معلم اصول و فنون مذاکره

استاد  و فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری و مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی و فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

معلم بازاریابی فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن  و فروش و فروشندگی 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری و فروش و فروشندگی 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی و فروش و فروشندگی 

مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

 


4- سخت کردن تماس مشتری با شما

زمانی که فرایند برقراری تماس با خودتان توسط مشتری را سخت و مشکل می‌کنید، به این معناست که در صورت امکان خواهان خودداری از برقراری تماس با مشتری هستید. بدتر از آن، این کار به این معناست، که کمک کردن به آن‌ها از اولویت‌های شما در کسب‌وکار نیست. البته زمانی که مشتریان با چنین طرز فکری از طرف شما مواجه می‌شوند، آن را به‌صورت شخصی در نظر گرفته و چیزی فراتر از آن را درک می کنند. در واقع می‌توان گفت بیش از 81% آن‌ها باور دارند که برقراری تماس با چنین شرکتی خسته و ناامیدکننده است، چراکه خود شرکت تمایل به برقراری تماس با آن‌ها را ندارد. به عبارتی منظور از سخت شدن و پیچیده بودن روش های تماس، گزینه‌های تماس با ما است که پیدا کردن آن‌ها در صفحات سایت بسیار سخت است.

به‌عنوان نمونه‌ای مناسب از تجربه مشتری توصیه می‌کنم به صفحه تماس با در وبسایت شرکت هواپیمایی KLM توجه کنید که در بین رقبا خود به عنوان برندی محترم در نظر مشتری از لحاظ ارائه خدمات شناخته می‌شود:

 

5- ابدی فرض کردن ارتباط مشتری با خودتان

زمانی که عبارت “ارتباط دو طرفه” را می‌شنوید، در رابطه با تجربه مشتری به یاد چه چیزی می‌افتید؟ شاید احساسی از ارتباط، عشق یا درک دو جانبه به ذهن شما خطور کند. ما با افرادی ارتباط داریم که برایمان مهم هستند و نگران آن‌ها هستیم، مانند والدین، فرزندان، خواهر و برادر و دوستان نزدیک. نمی‌خواهید به آن‌ها در صورت امکان مشاوره بدهید، نکته‌ای را یادآوری کنید یا کمکی به آن‌ها بکنید؟

با مشتریان خودتان هم باید چنین رفتاری داشته باشید. در عوض صحبت کردن با مشتریان خودتان در زمان مرده و زمان آزاد خودتان، زمانی باارزش از روز را به صحبت کردن و ارتباط برقرار کردن با آن‌ها اختصاص دهید. اگر مجموعه‌ای از خدمات آنلاین را به آن‌ها ارائه می‌کنید، در صورت نیاز به‌صورت دوره‌ای شرایط ملاقات حضوری با آن‌ها را فراهم آورید. برای این جلسات سعی کنید زودتر از موقع مورد نظر در مکان مورد نظر حاضر باشید و پس از مشتری آن محل را ترک کنید.

  • مدرس مدیریت استاد مدیریت
۰۶
تیر

مهم‌ترین مشکل مشتری خود را شناسایی کرده و سپس حل کنید

شاید توضیح خیلی زیادی به‌عنوان مقدمه نتوان به عبارت استفاده‌شده در عنوان این مقاله اضافه کرد. به‌نوعی می‌توان گفت کل فرایند فروش و بازاریابی در این ‌یک فکر خلاصه می‌شود که مشکل مشتری خودتان را شناسایی کرده و حل کنید. زمانی که امور به بیراهه می‌روند، درواقع زمانی است که مشتری بالقوه شما موفق به شناسایی این موضوع که مشکلی دارند که شما می‌توانید آن را حل کنید، نمی‌شوند یا اینکه راه‌حل ارائه‌شده از طرف شما راه‌حل مناسبی نیست.

 

سناریو اول: شما راه‌حل دارید، مشتری شما هم مشکلی دارد

موضوع در این حالت خیلی ساده است، و عملاً تمام‌شده است. البته مسئله همیشه هم به این سادگی نیست، اما زمانی که نیروهای کیهانی (عوامل ناشناخته) به ‌صف می‌شوند، در موارد معدودی شما ممکن است راه‌حل مناسب برای رفع آن‌ها را در اختیار داشته باشید و آن‌ها هم درواقع تمایلی برای پرداخت در قبال راه‌حل شما داشته باشند. در این حالت هر دو طرف راضی و خوشحال خواهند بود.

 

سناریو دوم: شما راه‌حلی دارید، اما مشتری شما متوجه نیست که با مشکلی روبرو است

متأسفانه این حالتی است که به‌دفعات دیده‌شده و نسبت به سناریو قبل از فراوانی بسیار بیشتری برخوردار است. به‌طورکلی کارآفرینان اغلب مشغولیت بسیار زیادی دارند و فرصت و توان کافی برای یافتن راه‌حل برای تمامی این مشکلات را در اختیار ندارند. بنابراین این می‌تواند یک فرصت فوق‌العاده برای شما ایجاد کند. یعنی شما تنها نیاز به تبدیل کردن این مشتری بالقوه به یک فروش یا خریدار محصولات و خدمات خودتان دارید.

 
مشتری

 

مانع اول: ارتباط برقرار کردن یا عبور از دربان

بسته به اینکه ابعاد و اندازه یک کسب‌وکار چقدر باشد، عبور کردن از بخش پذیرش یا حتی منشی تلفنی (پیام‌گیر، تلفن گویا و . . .) یکی از مراحل سخت است یا اگر صاحب کسب‌وکار مشغله خیلی زیادی داشته باشد، برقراری تماس مستقیم با وی تمام‌کننده است که البته در عمل غیرممکن به نظر می‌رسد. خوشبختانه امروزه از طریق برقراری ارتباط با صاحبان کسب‌وکار از طریق شبکه‌های اجتماعی می‌توان برخی از این مشکلات و موانع را به‌راحتی کنار زد. سعی کنید آن‌ها را از طریق شبکه‌های مجازی توییتر، فیس‌بوک، لینکداین دنبال کنید و ببینید آیا امکان برقراری تماس مستقیم یا حتی از طریق معرفی توسط یک واسطه وجود دارد؟ از طریق این شبکه‌ها حداقل یک مسیر مستقیم برای جلب‌توجه آن‌ها به دست آورده‌اید که در صورت علاقه‌مندی آن‌ها می‌توانید از همین طریق اقدام به پیگیری و ادامه دادن ارتباطات بعدی کنید. البته شما می‌توانید از طریق روش‌های برقراری تماس مستقیم یا ارسال ایمیل به‌طور برنامه‌ریزی نشده هم امکان برقراری تماس با آن‌ها را امتحان کنید، اما امروزه روش‌های مختلف برای فیلتر کردن این تماس‌ها بسیار زیاد و ساده‌شده است که ممکن است موجب مانعی در این راه برای شما شوند.

 

مانع دوم: معرفی راه‌حل یا راهکار خودتان به‌صورت شفاف و مشخص

زمانی که برای اولین بار تماس برقرار شد، نوبت به معرفی موضوعی می‌شود که بر اساس آن شما راه‌حلی برای یکی از مشکلات آن کسب‌وکار ارائه می‌کنید که آن‌ها درواقع ممکن است از وجود این مشکل هم بی‌خبر باشند. ترجمه کردن یا برگردان سخنان و ایده شما در قالب روش‌های ملموس برای آن‌ها که موجب صرفه‌جویی در زمان و پول برای آن‌ها می‌شود، ساده‌ترین راه برای آگاه ساختن آن‌ها نسبت به راه‌حل شماست. اینکه شما چگونه با آن‌ها صحبت می‌کنید و منظور خود را به آن‌ها می‌رسانید، بستگی به فاکتورهای مختلفی ازجمله اطلاعات شما دارد – اما اگر موفق به انتقال منظور خود مبنی بر چگونگی کمک راه‌حل پیشنهادی شما به آن‌ها شوید، خیلی سریع‌تر به موضوعات مالی و . . . می‌رسید، مشروط به اینکه به‌خوبی و با دلایل منطقی بتوانید به آن‌ها ثابت کنید که پیشنهاد شما چگونه قادر به کاهش هزینه‌ها و یا افزایش درآمدهای آن‌هاست.

 

 بهزاد حسین عباسی

مدرس فروش و فروشندگی در سازمان و فروش فروشگاهی

معلم اصول و فنون مذاکره

استاد  و فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری و مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی و فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

معلم بازاریابی فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن  و فروش و فروشندگی 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری و فروش و فروشندگی 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی و فروش و فروشندگی 

مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

 


سناریو سوم: آن‌ها یک مشکل‌دارند و شما هم راه‌حلی برای آن در اختیاردارید، اما این راه‌حل پایدار و کامل نیست

گاهی اوقات راه‌حل پیشنهادشده از طرف شما خوب و مناسب است – اما لزوماً بهترین پیشنهاد ممکن برای مشکل یا مسئله مشتری شما نیست. در این صورت شما باید تلاش بیشتری برای هماهنگ کردن و منطبق ساختن راهکار پیشنهادی با آن مورد خاص انجام دهید که میزان این تلاش بستگی به میزان عدم هماهنگی راهکار موردنظر با آن مسئله خاص دارد. این عدم هماهنگی ممکن است در رابطه با قیمت پیشنهادی شما باشد یا مثلاً شما خدمات الف و ب را می‌توانید ارائه کنید، ولی قادر به ارائه خدمت ج نیستید و این در حالی است که مشتری شما هر سه این خدمات را باهم نیاز دارد.

  • مدرس مدیریت استاد مدیریت
۰۶
تیر

ده اشتباه در رابطه با تجربه مشتری که اغلب مرتکب می‌شویم – بخش دوم

در بخش اول از این مطلب ضمن اشاره‌ای کوتاه به دلایلی طرف صاحبان کسب‌وکارها برای ارتکاب این اشتباه‌ها در رابطه با تجربه مشتری و نیز انتظار مشتریان از آنها در برخی از این اشتباهات اشاره کردم. اشتباهاتی که در صورت ارتکاب از طرف کسب‌وکارها شاید بسیاری توانایی پرداخت هزینه‌های آن‌ها در بلندمدت را نداشته باشند. در ادامه در بخش دوم و پایانی از این مطلب به 5 اشتباه دیگر ازاین‌دست اشاره می‌کنم:

 

6- استفاده از شیوه‌های خودکارسازی در ارائه خدمات

ازآنجایی‌که در فضای کنونی کسب‌وکار ممکن است با محدودیت مختلفی ازلحاظ زمانی مواجه باشید، ممکن است همواره تحت این وسوسه قرار بگیرید که بخش زیادی از فرایندهای کسب‌وکار خودتان را به‌صورت خودکارسازی شده یا خودکارسازی پیاده کنید و از این طریق تا حدودی سرعت انجام کارها را افزایش دهید. مانند فرایندی که اخیراً برند Taco Bell در همکاری با مجموعه Slack انجام داده است و TacoBot را که یک ربات مصنوعی هوشمند است به‌منظور اجازه دادن به مشتریان جهت ثبت سفارش از طریق یک اپلیکیشن توسعه داده است. البته این تمام ماجرا نیست، بلکه این اپلیکیشن برخی اقلام خوراکی را پیشنهاد می‌دهد، به پرسش‌های مشتریان پاسخ می‌دهد و فرایند انتقال پول را هم آسان می‌کند و دراین‌بین از زبانی طنزگونه استفاده می‌کند که مشتریان تنها از ساختاری مانند Siri انتظار دارند.

 
تجربه مشتری

 

آیا این موضوع برای این برند یک نکته مثبت به نظر می‌رسد یا یک نکته منفی؟ درواقع اظهارنظر کردن در این رابطه سخت و دشوار است. اما می‌توان در این رابطه به چند نکته آماری اشاره کرد، و آن اینکه چیزی در حدود 77% از مشتریان ترجیح می‌دهند که در طرف مقابل آن‌ها بجای یک ربات خودکار یک انسان قرار داشته باشد و در همین حین 68% از مشتریانی هم که خدمات ضعیفی دریافت می‌کنند ارائه‌کننده خدمات موردنظر خودشان را تغییر داده دیگر مراجعه‌ای به آن شرکت نخواهند داشت. بنابراین شاید بتوان گفت اینکه فناوری چه چیزی برای ارائه کردن به ما در اختیار دارد، خیلی اهمیت نداشته باشد، نکته مهم انسانی و شخصی نگاه‌داشتن این فرایند است.

 
تجربه مشتری

 

7- چند کانالِ نبودن

زمانی که شرکت‌ها و برندها حمایت و پشتیبانی از مشتریان را در قالب فرایند فراتر از چند کانالِ بودن ارائه می‌کنند، به این معنا است که بخش خدمات مشتریان در عمل قادر به پاسخگویی از طریق چند کانال به‌صورت هم‌زمان است. دسترسی داشتن این بخش از شرکت به اطلاعات مشتریان در سطح تمامی این کانال‌ها موجب می‌شود تا کسب‌وکارها قادر به پیگیری تجربه مشتری در تمام طول مدت تماس و ارتباط خودش با مشتری باشد.

درواقع این وضعیتی است که در طی آن شرکت متوجه می‌شود که این فرد بنام لیزا که اکنون با شرکت تماس گرفته است، همان لیزا است که چند دقیقه پیش محتوای آن‌ها در شبکه فیس‌بوک را لایک کرده است یا برای محبوب ساختن محتوا آن‌ها در شبکه گوگل به آن‌یک رأی مثبت داده است که درنتیجه از این طریق موفق به ارائه خدمات واقعاً شخصی‌سازی‌شده آن مشتری می‌شوند.

 

8- عدم موفقیت در استفاده از زبان به نفع خودتان

ما اغلب خیلی راحت فراموش می‌کنیم که هر یک از کلمات موجود در اختیار ما برای استفاده کردن از آن‌ها چقدر قدرت دارند. شاید خوب باشد که مثلاً به بررسی قدرت دو ضمیر “یم” و “م” یا “ما” و “من” در صحبت‌های خودمان در تعامل با مشتری یا مشتریان بپردازیم و به تأثیر آن‌ها بر رفتار مشتری و رفتار خرید وی توجه کنیم.

مثال:

“ما متأسفیم که شما مشکلی را تجربه کرده‌اید. به نظر می‌رسد که دستگاه مورداستفاده قرارگرفته شما قدیمی باشد.”

چرا نباید این جمله را این‌گونه بگوییم:

“متوجه هستم که دستگاه مورداستفاده قرار شده توسط شما قدیمی است. متأسفانه نسخه به‌روزرسانی شده نرم‌افزار ما هم با آن دستگاه هماهنگی ندارد، اما سعی می‌کنم به شما در فرایند به‌روزرسانی نرم‌افزار خودتان کمک کنم.”

 

9- استفاده از بخش مجزا با عنوان “خدمات مشتریان”

یکی از اشتباهاتی که کسب‌وکارها و اغلب دچار آن می‌شوند، محدود کردن ارائه خدمات به یک بخش یا دپارتمان خاص از شرکت و سازمان و مسئول دانستن آن نسبت به تمام امور پشتیبانی از مشتریان است.

زمانی که یک شرکت به‌شدت بر ارائه خدمات پشتیبانی متمرکز می‌شود، ارزش درک شده آن‌ها در ذهن مشتری بالاتر می‌رود. چراکه خواه‌وناخواه این شرکت در ارتباط بیشتری با خواسته‌های مشتریان و چگونگی جذب مشتریان جدید در ارتباط قرار می‌گیرد.

امروزه تا حدودی در بین شرکت‌ها جاافتاده است که تمام کارکنان را در ارتباط و آشنا با فرایند خدمات مشتری قرار دهند، چراکه خدمات فوق‌العاده و بدون عیب و نقص موجب تبلیغ دهان‌به‌دهان، افزایش اثربخشی بازاریابی و فروش و درنهایت رشد کلی شرکت می‌شود و تا آنجایی که ما می‌دانیم رشد هم مقوله‌ای است که هر شرکت و سازمانی در پی دست یافتن به آن است.

ازجمله شرکت‌ها و مدیران عاملی که از این روند فکری در سازمان حمایت همه‌جانبه‌ای دارند، شرکت آمازون و مدیرعامل آن جف بزوس است.

 

10- فراموشی این موضوع که همیشه حق با مشتری است!

مشتریان به دلایل مختلفی، چه در حالت خصوصی یا عمومی ممکن است به بحث با شما بپردازند. اما زمانی که در مورد شیوه کسب‌وکار شما به بحث‌وجدل با شما می‌پردازند، تنها ابراز شرمندگی و مرتبط دانستن آن با شانس و دیگر شرایط بیرونی صحیح و اثرگذار نیست. اینکه شما از میزان بااهمیت بودن یا بی‌اهمیت بودن این موضوع چه برداشتی دارید، اصلاً مهم نیست، چراکه ممکن است این موضوع در نظر شخص مشتری به‌طور کل معنا و مفهوم دیگری در مقایسه با شما داشته باشد. در نمونه مثال زیر که به‌صورت تصویری برای شما ارائه کرده‌ام، شرکت مزبور خیلی راحت پس از پاسخ اول می‌توانست موضوع را رها کند، اما همچنان که می‌بینید به ارائه راه‌حل‌های مختلفی ادامه می‌دهد تا جایی که مشتری موردنظر درنهایت به پاسخ و راه‌حل مطلوب خودش دست پیدا می‌کند.

 

تجربه مشتری

 

توجه داشته باشید که در عصر حاضر، خدمات مشتری به‌نوعی یک روش جدید فروش به‌حساب می‌آید. امروزه مشتریان کنترل خیلی از امور را در اختیاردارند و ارائه خدمات ضعیف و بی‌کیفیت دیگر قابل‌قبول نیست. به‌منظور دست یافتن و ارتباط برقرار کردن با مشتریان شما نیاز به برقراری ارتباط به شیوه‌های صحیح و به شکلی که آن‌ها می‌پسندند، دارید – حال این روش می‌تواند به‌صورت آنلاین، آفلاین، خصوصی یا حتی عمومی باشد.

البته برای برخی از کسب‌وکارها سعی و تلاش برای انطباق با این شرایط جدید به‌نوعی یک شمشیر دو لبه است. یعنی از طرفی پشتیبانی یک فعالیت بسیار باارزش برای کسب‌وکار در نظر گرفته می‌شود که مرتبط با ارتباط و تعامل بسیار زیاد شناخته می‌شود و از طرف دیگر دارای تله‌های خودش هم هست و نیاز به منابع مالی و غیرمالی زیاد دارد که البته نرخ بازگشت مالی آن‌هم نامشخص است.

 بهزاد حسین عباسی

مدرس فروش و فروشندگی در سازمان و فروش فروشگاهی

معلم اصول و فنون مذاکره

استاد  و فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری و مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی و فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

معلم بازاریابی فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن  و فروش و فروشندگی 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری و فروش و فروشندگی 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی و فروش و فروشندگی 

مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

 


امروزه مشتریان هیچ‌گونه تردیدی درروی آوردن به رقبای شما ندارند، چراکه فقط و فقط احساس می‌کنند خدمات مشتریان در نزد رقبای شما بهتر و باکیفیت بالاتر است. در حقیقت، بخش عمده‌ای از مشتریان خدمات بد و ضعیف را به‌عنوان دلیلی برای مراجعه خود به رقبای شما مطرح می‌کنند. درنتیجه، وجود یک زیرساخت و فرایند مناسب برای خدمات مشتریان برای حفظ مشتریان فعلی و جذب مشتریان جدید لازم و ضروری است.

  • مدرس مدیریت استاد مدیریت
۰۶
تیر

ده چیزی که نباید به مشتری عصبانی بگوییم

زمانی که مشتری عصبانی است، نیاز به توجه و درک بیشتری پیدا می‌کند. فرض کنید پولی را که با هزاران زحمت به دست آورده‌اید برای محصولی هزینه کرده‌اید که نیاز شمارا برآورده نمی‌کند. این وضعیت اندکی طول نمی‌کشد که هر آدم بسیار خونسردی را بر سر کوچک‌ترین مسائل تبدیل به آدمی بسیار عصبانی تبدیل کند. کنار آمدن و مدیریت کردن چنین مشتری تنها بابیان نکات و موارد صحیح و درست نمی‌شود، بلکه به‌شدت باید توجه داشته باشید که دراین‌بین حرف یا کلام اشتباهی از دهان شما خارج نشود.

 

در ادامه مطلب به مطالب و مواردی اشاره می‌کنم که هرگز نباید به یک مشتری ناراحت و عصبانی بگوئید و البته به دلایل آن‌هم اشاره می‌کنم و سپس به نکاتی مبنی بر چگونگی جلب‌توجه و علاقه مجدد وی اشاره می‌کنم:

 

10- هرگز نگویید “می تونید چند دقیقه صبر کنید؟”

در مقابل بگوئید، “متأسفانه باید چند دقیقه صبر کنید، چون …”

مشتریان عصبانی زمانی بر صبر کردن در اختیار ندارند، آن‌ها زودتر مراجعه کرده و در حال انتظار برای حل مشکل خودشان هستند. علاوه بر این قدرت قضاوت مشتریان عصبانی تحت تأثیر شرایط بد آن فضا قرار داشته و هرقدر بیشتر صبر کنند، شرایط بدتری پیدا می‌کنند.

 

9- هرگز نگویید ” متأسفم، اما . . .”

در مقابل بگوئید، “در رابطه با … از شما عذرخواهی می‌کنم.”

گفتن کلمه “متأسفم”، در لحظه موجب رفع مسئله و مشکل نمی‌شود. چرا درواقع مشتری ممکن در آن لحظه به شما بگوید، “متأسفم، مشکلی را حل نمی‌کند”، همچنین استفاده از کلمه “اما” موضوع قبلی را تقریباً تمام‌شده نشان داده و موجب آغاز یک موضوع و بحث دیگر می‌شود. اگر عذرخواهی می‌کنید، آن را با تمام متانت انجام دهید.

 
مشتری عصبانی

 

8- هرگز نگویید “خونسرد باشید.”

در مقابل بگوئید، “امیدوارم این موقعیت را درک کنید.”

بدترین کاری که تحت این شرایط می‌توانید بکنید، دستور دادن به مشتریان خودتان است. از بی‌اهمیت جلوه دادن یا مجبور کردن مشتری به اتخاذ تصمیمی ناخواسته خودداری کنید. چراکه این برخورد موجب بروز عکس‌العملی از طرف وی می‌شود. در عوض، از زبان و کلامی استفاده کنید که نشان‌دهنده درک شما از وضعیت بوده و وضعیت راکمی آرام کند.

 

7- هرگز نگویید، “اشتباه از طرف بخش حسابداری بوده است.”

در مقابل بگوئید، من بابت . . . عذرخواهی می‌کنم.”

زمانی که تقصیر را بر گردن یک بخش دیگر از سازمان می‌اندازید، در عمل با رفتار خود نشان می‌دهید که سازمان از انسجام و نظم و سازمان‌دهی مناسبی برخوردار نبوده و در عمل حرفه‌ای نیست. کارکنان بخش خدمات مشتریان باید به‌خوبی از نحوه پذیرش انتقاد و برخورد با آن آگاه باشند.

 

6- هرگز نگویید، “بر اساس سیاست کاری ما . . .”

در مقابل بگوئید، “به دلایل امنیتی، حقوقی یا . . .”

زمانی که اشتباهی رخ می‌دهد، مشتریان عصبانی تمایلی به شنیدن چیزی در مورد سیاست‌ها یا قوانین شما ندارند. سیاست‌ها برای برقرار بودن و مدیریت سازمان وضع‌شده و نباید از آن‌ها برای مخفی کردن اشتباهات سازمان استفاده کرد. در همین زمان، باید توجه کنید که چطور می‌توانید سیاست‌های خودتان را با زبان ساده برای وی تفهیم کنید.

 

5- هرگز نگویید، “”تقصیر من نیست.”

در مقابل بگوئید، “اجازه دهید ببینم چه‌کاری می‌توانم انجام دهم.”

درک وضعیت مشتری در این موقعیت از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. زمانی که تقصیر را از طرف خود برمی‌دارید و تقصیری متوجه خودتان نمی‌دانید، در عمل خودتان را از وضعیت و مشکل مشتری دور کرده و مسئولیتی در این رابطه بر عهده نمی‌گیرید، که در عمل چیزی نیست که تمایل به انجام آن داشته باشید، خصوصاً زمانی که آن‌ها عصبانی هستند.

 

4- هرگز نگویید، “از من می‌خواهید چه‌کاری انجام دهم؟”

در مقابل بگوئید، “نظرتان در رابطه با . . . چیست؟”

نشان عدم اطمینان اصلاً گزینه خوبی در این شرایط نیست. در عوض، پیشنهاد‌هایی را مطرح کنید و اگر پیشنهادی به ذهنتان نمی‌رسد، از مشتری بخواهید به شما بگوید دوست چه چیزی برای وی انجام دهید و در صورت امکان حتماً آن را برای وی عملی کنید. پشتیبانی خوب از مشتری همه و همه در رابطه با رسیدن به توافقی مطلوب بین شما و مشتری خودتان است.

 

3- هرگز نگویید، “اجازه دهید شمارا به مدیر وصل کنم!”

در مقابل بگوئید، “ما می‌توانیم . . .  را بکنیم و . . . را به‌رایگان در اختیار شما قرار دهیم.”

تقصیر یا مسئولیت را به مدیر خودتان واگذار نکنید. با این کار نه‌تنها از طریق اجبار وی به تکرار خواسته و مشکل خودش برای مدیر، به شعله آتش خشم مشتری افزوده‌اید، بلکه وی عدم توانایی خود در رفع مشکلات و مسائل پیش‌آمده در بخش خودتان را نشان داده‌اید.

 

2- هرگز نگویید، “اگر صادقانه بخواهم بگویم . . . “

در مقابل بگوئید، هیچ‌چیزی لازم نیست بگوئید!

اگر این بار واقعاً قرار باشد صادقانه رفتار کنید، آیا چیزی وجود دارد که مانع از صداقت شما در نوبت‌های بعدی باشد؟

1- هرگز از زبان طعنه‌دار و انتقاد و . . . استفاده نکنید.

 بهزاد حسین عباسی

مدرس فروش و فروشندگی در سازمان و فروش فروشگاهی

معلم اصول و فنون مذاکره

استاد  و فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری و مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی و فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

معلم بازاریابی فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن  و فروش و فروشندگی 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری و فروش و فروشندگی 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی و فروش و فروشندگی 

مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

 


اولین چیزی که تحت هیچ شرایطی نباید به آن اشاره‌ای داشته باشید، چیزی است که ممکن است از آن برداشت طعنه‌آمیز یا اهانت‌بار شود. به یاد داشته باشید، که یا با ایمیل یا از طریق در حال رفع مشکل مشتری خود هستید و درهرصورت بیش از 90% ارتباط شما غیرکلامی است. به عبارتی یعنی در اینجا لحن صحبت و نگارش و حتی رنگ قلم شما می‌تواند تعیین‌کننده باشد حس شمارا انتقال دهد. پس در یک‌کلام قبل از هر حرکتی فکر کنید.

به یاد داشته باشید، زمانی که به توافقی با مشتری خود دست پیدا کردید، ارائه پیشنهادی فراتر از توافق قبلی شما بسیار حیاتی است، مثلاً یک تخفیف!!! این‌گونه مشتری عصبانی شما خوشحال شده و می‌توانید وی را به یک طرفدار وفادار یا نماینده خود تبدیل کنید.

  • مدرس مدیریت استاد مدیریت
۰۶
تیر

آنالیز رفتار مصرف‌کننده با 12 پرسش ساده و چگونگی انجام آن – بخش اول

آنالیز رفتار مصرف‌کننده به دلیل وجود فاکتورهای تأثیرگذار بسیار زیاد کار بسیار سخت و دشواری است. بااین‌وجود، اگر شما این 12 پرسش ساده و پایه را مطرح کنید، بعدازآن پیش بردن کار ساده‌تر می‌شود. این 12 پرسش به شما در ایجاد یک پروفایل از مصرف‌کننده خودتان کمک می‌کند و انواع مختلف از مشتریانی را که محصول شمارا می‌خرند را مشخص می‌کنند و همچنین تأثیراتی که موجب انجام خرید از طرف آن‌ها می‌شود را هم مشخص می‌کند.

 

1- چه کسانی محصولات یا خدمات شما می‌خرند؟

مرد است، زن است، بچه است، فقیر است، ثروتمند است یا اصلاً دقیقا مشخص کنید که چه نوع مشتری اقدام به خرید محصولات شما می‌کند. ابتدا باید ایده و برداشتی کلی از مشتری ایده آلی داشته باشید که می‌خواهید وی را هدف خرید تبلیغات خودتان قرار دهید.

 

2- چه کسی تصمیم نهایی برای انجام خرید را اتخاذ می‌کند؟

گاهی اوقات ممکن است خرید توسط کسی انجام شود که تصمیم خرید از آن وی نیست. به‌عنوان‌مثال، برای یک دفتر کار ممکن خدمات طراحی داخلی بسیار شیک و مناسبی خریداری شود، اما تصمیم برای خرید اجزاء و جزئیات این طراحی توسط معمار یا طراح داخلی اتخاذشده باشد.

 

3- چه کسی بر تصمیم نهایی برای انجام خرید تأثیرگذار است؟

بهترین مثال از تأثیرگذاران بر تصمیم خرید بچه‌ها هستند. یک پدر ممکن است کالایی را بر اساس تصمیم مادر خانواده بخرد، اما تأثیرگذار اصلی در این خرید کودک خانواده است که یک‌چیز خاص یا یک اسباب‌بازی خاص را طلب کرده است. بنابراین، شرکت‌های تولیدکننده اسباب‌بازی همواره به تبلیغ بر روی کانال‌های تلویزیونی مخصوص کودکان اقدام می‌کنند تا آن‌ها را تبدیل به تأثیرگذاران خودشان کنند.

 
آنالیز رفتار مصرف‌کننده

 

4- تصمیم خرید چگونه اتخاذ می‌شود؟

با توجه به مثال فوق در رابطه با کودکان، کودک پس از دیدن تبلیغ موردنظر سراغ مادر خودش می‌رود و درخواست داشتن چیزی را مطرح می‌کند. مادر سپس در این رابطه به پدر خانواده می‌گوید یا خودش مستقیماً خرید را انجام می‌دهد. ازاین‌رو، فرایند به این شکل است که تأثیرگذار بر تصمیم‌گیرنده تأثیر می‌گذارد و سپس خرید انجام می‌شود. این ترتیب منظم در اتخاذ تصمیم خرید باید توسط کارشناس بازاریابی شناخته‌شده باشد.

 

5- چرا مشتری خرید می‌کند؟

نیازهای مشتری که بر اساس وی اقدام به خرید می‌کند، چه مواردی است؟ در مورد بالا، یک مادر در حال خرید اسباب‌بازی برای کودک خودش است. در مثال طراحان خرید که اقدام به خرید جزئیات اجرای طراحی می‌کردند، مشتری خواهان داشتن یک دفتر کار زیبا بود. بنابراین هر مشتری در حال خرید یک محصول به دلیل یا دلایل خاصی است و شما می‌توانید رفتار مصرف‌کننده بر اساس چرایی خرید آن‌ها تحلیل و یا آنالیز کنید.

 

6- چرا مصرف‌کننده یک برند را نسبت به دیگری ترجیح می‌دهد؟

بهترین تحلیل و آنالیز رفتار مصرف‌کننده زمانی است که ما فرایند تصمیم‌گیری وی را آنالیز می‌کنیم. تعدادی از مصرف‌کننده گان تمایل خاص خودشان نسبت به برند را دارند. اگر چرایی ترجیح یک برند توسط مشتری نسبت به یک برند دیگر را آنالیز کنید، ویژگی‌ها و خصوصیاتی را پیدا می‌کنید که مشتری ترجیح می‌دهد و درنتیجه بر آن اساس نسبت به یک برند تمایل بیشتری دارد.

 

 بهزاد حسین عباسی

مدرس فروش و فروشندگی در سازمان و فروش فروشگاهی

معلم اصول و فنون مذاکره

استاد  و فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری و مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی و فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

معلم بازاریابی فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن  و فروش و فروشندگی 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری و فروش و فروشندگی 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی و فروش و فروشندگی 

مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

 


7- مشتریان برای خرید برند موردنظر خود به کجا مراجعه می‌کنند؟

آیا آن‌ها محصول را به‌صورت آنلاین خرید می‌کنند یا اینکه از طریق یک فروشگاه محلی و به‌صورت فیزیکی اقدام به خرید می‌کنند؟ درواقع، آیا آن‌ها مثلاً از 10 عرضه‌کننده مختلف استعلام قیمت می‌گیرند و سپس یکی از آن‌ها را انتخاب می‌کنند؟ اینکه روش خرید یک برند توسط مشتری چگونه است، مطالب بسیار زیادی در مورد اینکه این مشتری برای خرید آن برند تا کجا می‌خواهد پیش برود را برای ما روشن می‌سازد. این جنبه از رفتار مصرف‌کننده برای هر مشتری متفاوت است و اطلاعاتی را در رابطه با آنالیز رفتار مصرف‌کننده در اختیار ما قرار می‌دهد.

  • مدرس مدیریت استاد مدیریت
۰۶
تیر

نردبان وفاداری مشتری و چگونگی استفاده از آن

دو حقیقت کلی در رابطه با جذب و نگهداری مشتری وجود دارد که در حوزه بازاریابی بیش از هر چیزی به آن اشاره می‌شود و اصطلاحا از آن تحت عنوان نردبان وفاداری مشتری یاد می شود.

 

1- بر اساس بودجه بازاریابی مصوب، شما به چیزی در حدود 30 برابر بودجه بیشتر برای جذب یک مشتری جدید از طریق روش‌های سنتی تبلیغات نسبت به جذب مجدد یک مشتری قبلی برای خرید مجدد نیاز دارید.

 

2- اغلب کسب‌وکارها در حدود 5% یا حتی کمتر از این مقدار از بودجه بازاریابی خودشان را برای مشتریان موجود و فعلی صرف می‌کنند، و این در حالی است که حدود 95% از بودجه آن‌ها برای تلاش جهت جذب مشتریان جدید صرف می‌شود.

 

باوجوداینکه جامعه کنونی در طی 20 سال گذشته به‌طور پیوسته توسعه پیداکرده است و در این مدت مشتری همواره در مرکز توجه کسب‌وکارها قرار داشته، اغلب کسب‌وکارها هنوز درک درستی از قدرت مشتری ندارند. به‌منظور کمک به آن‌ها جهت درک ارزش وفاداری مشتری و همچنین فرآیندهای مرتبط با کسب وفاداری آن‌ها، محققین به مفهوم نردبان وفاداری مشتری دست پیداکرده‌اند که از آن در برخی از منابع تحت عنوان نردبان برندینگ نام‌برده می‌شود.

 

اساساً نردبان وفاداری مشتری شامل 5 مرحله اصلی می‌شود که این 5 مرحله مبتنی بر علاقه مشتری نسبت به شرکت یا محصول آن است.

 
نردبان وفاداری مشتری

 

1- علاقه‌مند

اولین مرحله از نردبان وفاداری مشتری، علاقه‌مند شدن مشتری است که شامل هر فردی می‌شود که تبلیغی از شمارا می‌خواند را چیزی در مورد آن می‌شنود، نگاهی به یکی از بروشورهای شما می‌اندازد یا به‌نوعی با یکی از تبلیغات و روش‌های ترفیعی شما آشنا می‌شود. به‌عبارت‌دیگر این مرحله شامل هر فردی است که تبلیغی از شمارا دیده یا به‌نوعی با شرکت شما در ارتباط بوده است.

 

2- مشتری بالقوه

این مرحله یا بخش شامل افرادی می‌شود که درواقع توجه خاصی به تبلیغ یا پروموشن فراهم‌شده توسط یک شرکت نشان می‌دهند. آن‌ها درواقع دومین و احتمالاً، ازنقطه‌نظر فروش، مهم‌ترین بخش از نردبان وفاداری مشتری هستند؛ چراکه همین افراد هستند که در مرحله به مشتری تبدیل می‌شوند.

 

3- مشتریان

افرادی که در این بخش وارد می‌شود، درواقع همان افرادی هستند که مشتری نامیده شده و به این معنا که از شرکت موردنظر خریدی را انجام می‌دهند، حال این خرید خواه یک محصول یا یک خدمت باشد.

 

4- مشتری ثابت

این بخش از نردبان درواقع بخشی است که مشتریان بیشتر شکل یافته، در آن وارد می‌شوند؛ چراکه معرف آن دسته از مشتریانی است که برای نوبت دوم اقدام به خرید می‌کنند. این وضعیت تنها در حالتی روی می‌دهد که خدمت یا محصول ارائه‌شده به مشتری برابر با انتظارات مشتری باشد.

 بهزاد حسین عباسی

مدرس فروش و فروشندگی در سازمان و فروش فروشگاهی

معلم اصول و فنون مذاکره

استاد  و فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری و مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی و فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

معلم بازاریابی فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن  و فروش و فروشندگی 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری و فروش و فروشندگی 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی و فروش و فروشندگی 

مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

 


 

5- وفادار

این بخش معرف مشتری است که موجب تبلیغات رایگان برای محصولات یا خدمات یک شرکت می‌شود. بازاریابی دهان‌به‌دهان عموماً از طریق وفاداران به شرکت انجام می‌پذیرد.

 

در بین این 5 دسته نام‌برده شده، تکنیک‌ها و فعالیت‌های خاصی وجود دارد که می‌تواند به هر کسب‌وکاری در رابطه با کسب وفاداری مشتری کمک کند. بین بخش اول نردبان وفاداری مشتری و بخش سوم آن‌که شامل مشتری است، کسب‌وکار مربوطه باید تلاش‌های خودش را صرف کسب بازار و تبدیل علاقه‌مندان به مشتری نماید.

  • مدرس مدیریت استاد مدیریت
۰۶
تیر

خرید درمانی چیست و چه راهکارهایی برای آن متصور است؟

خرید درمانی واژه‌ای است که برای اشاره به خریدن کالاها یا خدمات به‌منظور بهتر شدن خلق‌وخو، بالا بردن اعتمادبه‌نفس یا اجتناب از یک موقعیت استرس‌زا یا افسرده کننده استفاده می‌شود. این رفتار در جوامع مدرن بسیار رفتار عادی و معمولی در نظر گرفته می‌شود و در صورت در نظر گرفتن حالت اعتدال و میانه‌روی لزوماً مضر تلقی نمی‌شود. خرید درمانی وسواسی عموماً به حالتی از خرید کردن افراطی گفته می‌شود که دیگر تبدیل به‌نوعی اعتیاد شده باشد و به‌خودی‌خود می‌تواند نشانه‌ای از افسردگی شدید و مشکلات روانی باشد که البته موجب به جا ماندن حجم انبوهی از قرض و بدهی برای فرد معتاد به خرید می‌شود.

 

از زمان طراحی و معرفی خدمات خطوط اعتباری، فرایند خرید کردن به‌طورکلی بسیار ساده‌تر شده و البته دیگر آن‌چنان هم مبتنی بر نیاز نیست. مردم خرید می‌کنند تا فقط همواره طبق مد روز باشند، دیگران را تحت تأثیر قرار دهند یا حتی بر احساسات و حس و حال خود تأثیر بگذارند. بخش عمده‌ای از کالاها و همچنین اثربخشی تبلیغات موجب می‌شود که این پیام به خریدار منتقل شود که خرید کردن موجب سرگرمی و رضایت بخشی است و علاوه بر آن می‌تواند موجب تأمین نیازها و خواسته‌های فرد در خرید ضروریات زندگی شود. فرهنگ خرید کردن به‌عنوان یک فعالیت را می‌توان به‌نوعی عامل به وجود آورنده مفهوم خرید درمانی دانست.

 
خرید درمانی

 

افرادی که به دنبال خرید درمانی هستند اغلب در پی بهتر کردن حس و حال و بهبود زندگی خودشان هستند، حتی اگر این وضعیت به‌طور موقتی باشد. این روش می‌تواند شیوه‌های مختلفی به خود بگیرد، که هم تأثیرات منفی و هم مثبت از خود بجای می‌گذارند. برخی از مردم به‌منظور جایزه دادن به خودشان مثلاً برای کاهش وزن، گرفتن یک ارتقاء شغلی یا کسب یک نمره عالی اقدام به خرید می‌کنند. افرادی که در یک رابطه غیر رضایت‌بخش قرار دارند، ممکن است به‌منظور بهتر کردن خلق‌وخو خودشان در استفاده از این روش زیاده‌روی کنند یا حتی باهدف عصبانی کردن یک شخص خاص دیگر اقدام به هزینه کردن بیش‌ازحد پول نمایند. بااین‌وجود عده‌ای هم هستند که به‌منظور فرار از استرس روزانه زندگی از خرید کردن لذت می‌برند؛ مشکلات محل کار، امتحانات پیش رو یا یک موقعیت سخت در خانواده همه و همه پس از داشتن یک وقفه کوتاه و قدری خرید کردن قابل مدیریت‌تر به نظر می‌رسد.

 

خرید درمانی اغلب شامل خرید اقلامی برای مصرف شخصی می‌شود. خرید انواع لباس، لوازم برقی، گجت ها و یا حتی محصولات زیبایی همگی نمونه‌هایی از کالاهایی هستند که ممکن است موجب بهتر شدن حس و حال شده و رضایت فوری برای وی ایجاد کند. برخی مردم ممکن است از خرید کالاهای لوکس و گران‌قیمت لذت ببرند، درحالی‌که برخی دیگر ممکن است احساس بهتری از گرفتن یک تخفیف یا مواجه‌شدن با فروش استثنایی در ایام خاص تعیین شده برای بازاریابی و فروش یک‌قلم کالا داشته باشند.

 

خط مرزی بین خرید درمانی تفننی و اعتیاد به خرید قدری تار و نامشخص است. افرادی که به این روش اعتیاددارند، اغلب بهبود وضعیت حس و حال خود برای کوتاه‌مدت را در عوض عواقب بلندمدت این خریدهای غیرضروری می‌پذیرند. بدون در نظر داشتن یک بودجه واقع‌گرایانه، مردم به‌سرعت ممکن است اقدام به هزینه کردن زیاد بودجه و حتی روی آوردن به کارت‌های اعتباری و به تعویق انداختن پرداخت‌های خود کنند، اما اغلب با این کار خود درزمانی که بهره‌ای به بدهی کارت اعتباری آن‌ها افزوده می‌شود، درمجموع مبلغ بیشتری را به شرکت اعتباری خودپرداخت می‌کنند. بدتر از همه اینکه، هزینه کردن بیش‌ازحد درواقع می‌تواند موجب افزایش دادن یا شدت دادن به میزان استرس و ناخشنودی افراد شده و درنهایت منجر به اضطراب بیشتری نسبت به اثر مثبت این‌گونه خریدها داشته باشد.

 

افرادی که به خرید کردن اعتیاددارند ممکن است پیش از نابود کردن اعتبار، پس‌انداز و آینده خود نیاز به مشاوره‌های اقتصادی و روان‌شناسانه داشته باشند. باوجوداینکه در نظر گرفتن این افراد به‌عنوان افرادی دور از دسترس و بی‌ارزش ساده به نظر می‌رسد، این افراد اغلب خودشان با درد و رنجی واقعی سروکار داشته و تصور می‌کنند که هیچ راه فرار دیگری غیر از خرید کردن برای آن‌ها متصور نیست. از طریق روش‌های درمانی حرفه‌ای و داشتن نظم و انضباط، افراد معتاد به خرید می‌توانند بر مشکلات خودشان فائق بیایند و راه‌حل‌های جدیدی برای کاستن و رها شدن از درد و رنج‌های خود پیدا کنید.

 

 بهزاد حسین عباسی

مدرس فروش و فروشندگی در سازمان و فروش فروشگاهی

معلم اصول و فنون مذاکره

استاد  و فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری و مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی و فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

معلم بازاریابی فروش و فروشندگی و فروش فروشگاهی

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن  و فروش و فروشندگی 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری و فروش و فروشندگی 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی و فروش و فروشندگی 

مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

 


به‌منظور استفاده کردن از روش خرید درمانی بدون ایجاد بدهی یا رفتن به سمت حالت اعتیاد، فرد باید خطوط راهبردی خاصی برای خودش در نظر بگیرد. مثلاً باید یک بودجه ماهانه برای این کار در نظر بگیرد و به آن وفادار باشد یا اینکه استفاده از روش خرید درمانی را برای خود تنها محدود به زمان‌هایی از سال‌نمایند که مصادف با تخفیف‌های ویژه هستند.

 

اگر هیچ بودجه اضافی برای هزینه کردن‌های اضافی وجود ندارد، در پی یافتن راه‌های دیگری از دادن پاداش شخصی یا ارتقاء خلق‌وخو خودتان باشید. یک پیاده‌روی طولانی‌مدت یا یک دوش آب گرم می‌تواند به برخی از مردم در کم کردن استرس آن‌ها کمک کند. مثلاً برنامه‌ای برای معاوضه کمد لباس‌های خودتان با دیگر دوستان خودتان تنظیم کنید. کتاب‌های دست‌دوم و قدیمی خودتان را به یک کتاب‌فروشی دست‌دوم‌فروشی برده و به‌طور کتابخانه خودتان را مجموعه جدیدی از کتاب‌ها تعویض کنید و . . .

  • مدرس مدیریت استاد مدیریت